صبحدم مرغِ چمن با گلِ نوخاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ، بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم، ولی
هیچ عاشق سخنِ سخت به معشوق نگفت
گر طمع داری از آن جامِ مُرَصَّع می لعل
درّ و یاقوت به نوکِ مژهات باید سُفت
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
هرکه خاکِ درِ میخانه به رخساره نَرُفت
در گلستانِ ارم دوش چو از لطف هوا
زلفِ سنبل به نسیمِ سحری میآشفت
گفتم ای مَسنَدِ جم، جامِ جهان بینت کو
گفت افسوس که آن دولتِ بیدار بِخُفت
سخنِ عشق نه آن است که آید به زبان
ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شِنُفت
اشکِ حافظ خرد و صبر به دریا انداخت
چه کند؟ سوزِ غمِ عشق نیارست نهفت
آواز ابتدایی: حسین سعادتمند قمی در مایۀ اصفهان
سه تار حسین علیزاده و تنبک محمد اسماعیلی در بیات اصفهان
آواز ایرج خواجه امیری و ویولن پرویز یاحقی در دستگاه ماهور
همنوازی تار حسین علیزاده و ارشد تهماسبی و تنبک مجید خلج در دستگاه ماهور
Hafez Artistry - هنر حافظ
حافظ بخونیم و از خوندنش لذت ببریم :)
لطفاً پیشنهادات و انتقادات و نکتههای خودتون رو توی توییتر و ایستاگرام بهمون بگین.
اگه دوس داشتین توی سایت «حامی باش» ازمون حمایت کنین.