
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند، چنین نیز هم نخواهد ماند
من ارچه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پردهدار به شمشیر میزند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است؟
که بر صحیفۀ هستی رقم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشید گفتهاند این بود
که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند
توانگرا! دل درویش خود به دست آور
که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
غنیمتی شمر ای شمع، وصل پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
بدین رواق زبرجد نوشتهاند به زر
که «جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند»
ز مهربانی جانان طمع مبُر، حافظ!
که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
Hafez Artistry - هنر حافظ
حافظ بخونیم و از خوندنش لذت ببریم :)
لطفاً پیشنهادات و انتقادات و نکتههای خودتون رو توی توییتر و ایستاگرام بهمون بگین.
اگه دوس داشتین توی سایت «حامی باش» ازمون حمایت کنین.